محمد باقر قالیباف: مردم ما در انتظار یک تغییر هستند
بداخلاقیهای امروز ریشه در دوره اصلاحات دارد/ کاسبین فتنه از ولایت هم عبور خواهند کرد
مردم و کشور ما نیازمند و تشنه یک تغییر هستند. این خواست تغییر هم به این گونه است که در سایه آن مردم بتوانند دین و دنیایشان را در کنار هم و توامان حفظ کنند. مردم دنبال این تغییر هستند و دین و دنیای خود را همزمان میخواهند.
محمد باقر قالیباف گفت: یکی از بزرگ ترین اشکالات و به نظر من ظلمی که به انقلاب و فضای حرکت انقلاب شد این بود که دولت سازندگی کشور را از یک فضای مدیریت جهادی، از یک فرهنگ ایثار و خدمت، دوباره به همان فرهنگ و رویه ای که متاثر از غرب و سرمایه داری بود، برگرداند.
متن کامل این گفتگو به شرح ذیل است:
اشاره: دکتر محمد باقر قالیباف شهردار کلان شهر تهران و یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری آینده روز یکشنبه با حضور در خبرگزاری فارس، ضمن بازدید از بخش های مختلف این خبرگزاری، به سوالات مختلف خبرنگاران پیرامون مسائل داخلی پاسخ داد. قالیباف 52 ساله در حالی برای رقابت های انتخاباتی آینده آماده می شود که یکی از اضلاع ائتلاف سه گانه اصولگرایان (ائتلاف پیشرفت)به شمار می رود. قالیباف در این مصاحبه به تبیین رویکرد خود با عنوان «اصولگرایی اصلاح طلبانه» و «مدیریت جهادی» پرداخت و از سیاست «رشد بدون عدالت» در دوران سازندگی، و وادادگی و حاکمیت دوگانه دوران اصلاحات انتقاد کرد. قالیباف معتقد است فقدان تحزب واقعی عامل عدم شفافیت و آشفتگی در سیاست ایران است.
فارس:آقای دکتر قالیباف؛بسیار خوشحالیم که در خبرگزاری فارس در خدمت شما هستیم
قالیباف: بنده هم خیلی خوشحالم که توفیق پیدا کردم در جمع عزیزان خوب، متدین و انقلابی در خبرگزاری فارس باشم. یکی از توفیقات یک خبرگزاری این است که تلاش می کند تا در مسیر نظام، انقلاب و ارزش های نظام حرکت کند و در این راه انجام وظیفه کند؛ من هم از این جهت بسیار خوشحالم که می بینم چنین مجموعه هایی شکل گرفته است.
فارس: با توجه به اینکه حضرتعالی در حال آماده شدن برای ورود به انتخابات هستید، قاعدتا نیاز به تبیین دیدگاه ها و تشریح نگاه شما پیرامون مسایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بین الملل وجود دارد و مردم منتظرند این مسایل را از زبان شما بشنوند؛ البته در خبرگزاری ها و همایش هایی که حاضر شده اید برخی مسایل مطرح شده و پاسخ داده شده است. به ویژه در حوزه سیاست خارجی و اقتصادی شما رویکردهای خود را تشریح کرده اید؛ از این رو به ذهن ما رسید بخش عمده ای از سوالات را به حوزه سیاست داخلی اختصاص دهیم. شما در ابتدا اگر مقدمه ای دارید بفرمایید تا مقدمه ای برای ادامه بحث ها باشد. با توجه به اینکه در آستانه انتخابات هستیم یکی از موضوعات مهم کشور در بحث سیاست داخلی و اولین سوالی که در ذهن ما نقش می بندد این است که آرایش انتخابات چیست؟متاسفانه می بینیم که کمتر از 40 روز به انتخابات باقی مانده است و هنوز صحنه مشخص نیست و در عین حال با تعدد شدید کاندیدا روبرو هستیم.
فقدان تحزب واقعی عامل عدم شفافیت و آشفتگی در سیاست ایران
قالیباف:دلیل عدم شفافیت و چندگانگی هم به نظر من چیزی نیست جز اینکه سیاست در کشور ما بر مبنای تحزب واقعی و متکی به اصول دینی و انقلابی نیست. واقعا یکی از اشکالات در کشور ما این است که ما در مقطع بعد انقلاب اسلامی - حتی پیش از انقلاب نیز اینگونه بوده است -نتوانستیم تحزب را در کشورمان نهادینه کنیم. همین الآن هم اگر نگاه کنید ما بیشتر جریانی و طیفی به موضوع فعالیت سیاسی نگاه می کنیم و فاقد نهادهای سیاسی برای سازماندهی و انسجام بخشیدن به فعالیت های سیاسی هستیم. متاسفانه موضوع فعالیت های سیاسی عمدتا حول و حوش قدرت می چرخد. شاید کمی بی انصافی است که من بگویم همه حرکت های سیاسی معطوف به قدرت هستند، اما واقعیت این است که گاهی احساس می شود که در فعالیت های سیاسی، قدرت و کسب آن به هدف بدل شده است. واقعا یکی از آن باورهایی که در انقلاب اسلامی داشتیم این بود که تشکل ها و احزابی شکل بگیرند و اگر آن احزاب می خواهند قدرت را در دست بگیرند،مبنا همان جمله زیبای شهید بهشتی باشد که این احزاب شیفتگان خدمت هستند نه تشنگان قدرت. به این معنا که احزاب شکل بگیرند که بتوانند برنامه مدونی داشته باشند و رویکرد های مدون و مشخصی در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داشته باشند و سپس بتوانند این موارد را به یک طرح تبدیل کنند؛ بعد که با هدف خدمت به قدرت می رسند، آن را پیاده سازی کرده و مردم نسبت به آن قضاوت کنند.
واقعا ما امروز احساس می کنیم که این خلاء وجود دارد و من معتقدم که بخش قابل توجهی از تنشهای سیاسی ما هم بر می گردد به اینکه چنین احزاب قوی و دارای برنامه و رویکرد مشخص در کشور به این شکل وجود ندارد. امیدواریم با تجربه ای که در سه دهه گذشته داشته و فراز و نشیب های متعددی که داشتیم، بتوانیم به این سمت حرکت کنیم. این موضوع یک اولویت مهم است که باید دنبال شود، اما باید توجه داشت که این احساس ضرورت در خصوص شکل گیری یک تحزب قوی نباید صرفا در مقطع انتخابات باشد و سپس فراموش شود.
شما احزاب ما را نگاه کنید، نه تنها قبل از قرار گرفتن در موقعیت اداره کشور، بلکه حتی بعد از آنکه به قدرت می رسند نیز به دنبال آن نیستند که از نخبگان استفاده کنند و تا دو سال آخر دولت صبر میکنند. در دو سال آخر نیز به فکر تشکیل احزاب و گروه های دیگری می افتند، برای آنکه میخواهند دوباره در قدرت باقی بمانند، به دنبال این نیستند که با تشکیل حزب یا گروه به مردم خدمت کنند؛بلکه صرفا حفظ قدرت هدفشان است. بعد تمامی آنها تبدیل می شوند به این گروه ها و احزاب دولت ساخته ای که ما با آن روبرو هستیم. امیدواریم این مشکل نیز به طور اساسی حل شود.
دولت باید خود را از منازعات سیاسی و مدنی کنار بکشد
متاسفانه می بینیم که چون احزاب اغلب دولتی هستند، خودشان درگیر منازعات سیاسی و مدنی می شوند. اگر احزاب قوی و نهادینه شده وجود داشته باشند، دولتها این فرصت را خواهند داشت تا از درگیریهای سیاسی فراتر بروند. من دیدگاهم این است که امروز یکی از اولویت های اصلی ما این است که دولت باید خود را از همه منازعات سیاسی و مدنی کنار بکشد. دولت حزب نیست که طرف دعوا قرار گیرد. دولت باید فراتر از منازعات سیاسی بایستد تا بتواند کشور را اداره کند و به مردم خدمت کند. ولی این در کشور برعکس است. چون احزاب قوی و مستقل از دولتها نداریم؛خود دولتها درگیر در متن منازعات سیاسی و مدنی می شوند و با هدف تداوم قدرتشان به حزب سازی رو می آورند که خود مشکلات دیگری ایجاد می کند.
حقوق ملت اصل خدشه ناپذیر قانون اساسی است
نکته دومی که در حوزه سیاسی باید به آن توجه شود مسئله و مقوله حقوق و تکالیف دوسویه مردم و نظام اسلامی است که گاهی احساس می شود که کمتر به آن توجه می شود. شما می دانید که در نگاه دینی و آرمانهای انقلاب، مردم و حکومت دو چیز جدا از هم نیستند؛ بلکه عمیقا در پیوند با همدیگر هستند. مردم در حکومت دینی، هم تکالیفی دارند و هم حقوقی. در قانون اساسی ما بحث حقوق ملت و وظیفه حکومت برای حفظ و صیانت از آنها بحث مهمی است. مبنای این بحث هم میدانید که سیره رسول خدا(ص)،ائمه اطهار(ع) ونهایتا دیدگاههای امام راحل بوده است که از طرف بزرگانی چون شهید مطهری و شهید بهشتی پیگیری شد و به قانون راه یافت. امام(ره) هم در مواردی چون فرمان 8 ماده ای به آن تاکید کردند. حقوق ملت اصل خدشه ناپذیر قانون اساسی است. در قانون اساسی ما مصرح است که حریم خصوصی افراد باید رعایت شود؛ تفتیش عقاید ممنوع است، هتک حرمت افراد از جمله دستگیر شدگان و حتی زندانیان ممنوع است. تلاش در راستای تحقق برابری در میان افراد، اقوام و نهایتا زنان و مردان تکیف شرعی و قانونی ماست. نظام دینی مکلف به تامین آنهاست.
در دوره اصلاحات از حقوق ملت سوء استفاده شد
ولی در دوره ای که موسوم به سازندگی است متاسفانه این بحث تا حدی به حاشیه رفت و موجب شکل گیری تقاضاهایی در این حوزه شد که موجب اقبال به این بحث ها در انتخابات 76 شد. ولی این سالها، بحث حقوق مردم و آزادیها که یکی از آرمانهای انقلاب بود و مقام معظم رهبری هم همیشه بر ضرورت جدی آن تاکید می کردند، به واسطه سیاست زدگی و درک غربگرایانه از آن به بستری برای حرمت شکنی ها و بحث های اپوزیسیونی بدل شد که به نظرم ظلم بزرگی در حق ارزشهای انقلاب و آرمانهای امام و قانون اساسی بود. در این سالها دیدیم که حضرت آقا در مقابل رویکردهای سیاسی افراطی بر ضرورت پیگیری موضوع مردم سالاری دینی تاکید فرمودند که البته توجه کافی به آن نشد. متاسفانه به واسطه افراطیگریهای دوره اصلاحات که بحث حقوق مردم و آزادی را به محمل فشار بر نظام و حمله به ارزشها قرار دادند؛ برخی اصولگرایان هم در دام یک نوع تفریط افتادند و در این سالها توجه جدی به این حوزه نکرده اند؛ در حالی که نگاهی به فرمایشات رهبری در مورد حقوق ملت و ضرورت آزاد اندیشی نشان می دهد این مطالبه جدیای است که باید به آن توجه جدی کنیم. نگاه جامع و همه جانبه به آرمان های انقلاب و گفتمان امام و رهبری هم همین را اقتضا می کند. نباید اجازه دهیم که در اینجا خلائی ایجاد شود که گروهی که نااهل هستند بیایند و سوء استفاده کنند.
دولت کارامد از همان روز اول پای حقوق ملت می ایستد
باید توجه شود که در نگاه انقلابی و آرمان خواهانه،ایستادگی در برابر ظلم،پیشرفت خواهی، عدالتخواهی و آزادیخواهی توامان هستند و شما نمی توانید یکی از این ارکان را به نفع دیگری به حاشیه برانید. شما اگر دغدغه کرامت انسانها در جامعه را دارید هم باید به تحقق عدالت توجه داشته باشید و هم به آزادی و حقوق شهروندی. در نگاه دینی حفظ کرامت انسانها،تحقق همزمان عدالت و آزادی را می طلبد. بنابراین به عنوان یک نیروی انقلابی مکلفیم برطبق همین قانون اساسی حقوق ملت را دنبال کنیم. متاسفانه عده ای در پایان 8 سال دولت مسئولیت خود به یاد حقوق ملت و صیانت از آن می افتند. در حالی که یک دولت کارامد انقلابی، به دور از سیاست زدگی از همان روز اول پای حقوق ملت می ایستد.
این دو بحثی بود که به عنوان مقدمه عرایض خودم عنوان کردم؛چون خلاء آن را در حوزه سیاسی احساس می کنم.
فارس:آقای دکتر شما این روزها الگوی کار جهادی را در اولویت قرار داده اید و می خواهید فضای جدیدی در حکمرانی و خدمت به مردم خلق کنید. عناصر و شاخصه های مدیریت جهادی چیست؟
قالیباف: مدیریت جهادی چیزی نیست که من بخواهم آن را خلق کنم. من معتقدم که مدیریت جهادی یکی از دستاورد های بزرگ انقلاب اسلامی است که مخصوصا در دوران دفاع مقدس و حتی قبل از دوران دفاع مقدس این مدیریت جهادی شکل گرفته است. اگر کمی به فضای قبل از جنگ برگردیم، بعد از پیروزی انقلاب تا آغاز جنگ تحمیلی، این مدیریت جهادی به معنای آنکه مردم و مدیران در یک فضای کاملا اسلامی، برادرانه، سرشار از محبت، کاملا متکی به عقلانیت و تخصص و با کنار زدن روحیه سرمایه داری از جنس انباشت سرمایه، انباشت پول و ارزش افزوده فعالیت می کردند. شما به خاطر دارید که از اواخر سال 57 تا سال 59 در طول این یک سال و اندی، همه کشور بسیج شده بود برای یک کار جهادی و یک مدیریت جهادی حاکم بود.
دفاع مقدس؛تبلور واقعی مدیریت جهادی بود
دوران دفاع مقدس که پیش آمد، اولویت اصلی مسئله جنگ شد و همه به جبهه ها رفتند، ما تبلور واقعی این مدیریت جهادی را در آن دوره دیدیم. دفاع مقدس از نظر من عرصه تجلی همزمان عقل و ایمان در کنار هم بود. من خود شاهد بودم که چگونه آن بچه های سرشار از عشق به شهادت، با نگاهی کاملا عقلانی به طراحی و برنامه ریزی عملیاتها می پرداختند. در سایه این روحیه جهادی که حاصل تلاقی عشق و عقل در کنار هم بود آن حماسه بزرگ شکل گرفت و پیروزی به دست آمد. این البته تنها در جبهه نبود؛ در پشت جبهه هم این روحیه ایثار و فداکاری،قناعت،همراهی و همسویی همه جانبه نظام و مردم وجود داشت.
دوره سازندگی،تفکر سرمایه داری را جایگزین فرهنگ جهادی کرد
به نظر من یکی از انتقاداتی که به دوره سازندگی وارد است همین است که بعد از دوران دفاع مقدس، آن مدیریت جهادی و فرهنگ جهادی که یک الگوی متناسب با فرهنگ، مردم و دین ما بود،به حاشیه رفت. دوره سازندگی، تفکر سرمایه داری را جانشین فرهنگ جهادی کرد. متاسفانه ما دیدیم آن رویکردی که در حوزه سازندگی کشور دنبال شد به سرعت از این مدیریت جهادی فاصله گرفت و به همان شیوه های سرمایه داری، لیبرالیستی و الگوهای غربی گرایش یافت و بیشتر جنبه مادی گری پیدا کرد.
مدیریت جهادی چیزی نیست که بگوییم امروز داریم آن را خلق می کنیم. نه! این الگو با انقلاب اسلامی متولد شده و در دفاع مقدس اعتلا پیدا کرده؛ ولی در دوره های بعدی به حاشیه رانده شده؛ اما از بین نرفته، هر چند فرصت چندانی برای بروز و ظهور نداشته است. ما بحثی در جبهه داشتیم که از تعبیر «بیا» و «برو» برای آن استفاده میکردیم. می گفتیم وقتی یک فرمانده در جبهه با گردان و لشکرش حضور داشت، هیچ گاه این فرمانده به گردانش نمی گفت برو؛ می رفت جلوتر می ایستاد به گردانش می گفت «بیا». این بیا و برو معنی های عمیقی دارد. یعنی اگر یک امکانی بود اول به دیگران می داد. اگر یک فرصت مرخصی بود ، دیگران را بر خود مقدم می دانست. اگر زحمت بود اول خودش را انتخاب می کرد . اگر محبت بود به همه محبت می کرد. یعنی می خواهم بگویم فضا، فضای احسان بود. فضا، فضای ایثار بود،مدیریت جهادی در این فضا رشد یافت. به هر حال بنده امروز توفیق خدمت در شهرداری را دارم، همه کارمندان و عزیزان در شهرداری زحمت می کشند اما من معتقدم اگر خودم اولین نفری نباشم که صبح سر کار می آیم و آخرین نفری نباشم که خداحافظی می کنم، چگونه میخواهم به بقیه بگویم کار کنید. اگر به بقیه می گویم اضافه کاری اینقدر می دهیم بعد متوجه شوند شهردار بیشتر از بقیه اضافه کاری بر میدارد، چگونه می توانم به بقیه بگویم کمتر بردارید؟
مدیریت جهادی ملتزم به تحقق همزمان پیشرفت و عدالت است
مدیریت جهادی چیزی نیست که بنده بخواهم آن را بیاورم. متاسفانه باید بگویم این بوده و ما آن را حذف کردیم. مگر ما به دنبال عدالت اجتماعی و کرامت نیستیم؛ حتما هستیم، این موارد وظیفه اسلامی، دینی و انقلابی ما است. اما می دانیم عدالت و کرامت بدون پیشرفت امکان پذیر نیست و پیشرفت هم جز با کار و فعالیت و تلاش با یک نگاه جهادی، امکان پذیر نیست. چرا امروز اینقدر فاصله میان غنی و فقیر در کشور به وجود آمده و بحث مربوط به مناطق محروم و مناطق برخوردار به وجود آمده است؟ علت فاصله گرفتن از فضای دوره جنگ است. الآن در شهرداری تهران وقتی می گوییم مدیریت جهادی، اولین حرف من به مردم تهران چه بود؟ گفتم من اجازه نمی دهم هیچ کاری اول در شمال تهران شروع شود. حتما از مناطق محروم شروع می کنیم. نیامدم وعده اضافی بدهم؛ به این معنا که نیامدم بگویم من فاصله شمال و جنوب را کم می کنم. اگر خاطرتان باشد گفتم دیگران چنین شعاری را دادند و نشد، من چنین وعده ای ندادم. گفتم حداقل در دوره مدیریت من اجازه نمی دهم که این فاصله بیشتر شود و همه تلاشم را هم می کنم که این فاصله کمتر شود. ما حتی گفتیم در غرب و شرق تهران نیز فاصله است و غرب برخوردارتر از شرق است. ما ،هم شرق تهران را در اولویت گذاشتیم و هم جنوب را. این می شود مدیریت جهادی. به نظرم این الگو هم در سطح محلی و هم در سطح ملی قابل پیگیری و تحقق است.
چند روز قبل سفری به یکی از شهرستان ها داشتم و به بازدید تعدادی از مجروحان شیمیایی که همه ما به این بچه ها مدیون هستیم، رفتم. در مسیر بیمارستان به محض اینکه یک مادری من را دید بلافاصله شروع کرد به گریه کردن. به او گفتم چه شده است؟ گفت ما در یک شهر هستیم - نمی خواهم اسم آن شهر را ببرم ، شهر بزرگی هم هست و شهر کوچکی نیست شاید خیلی از مردم ایران آن را بشناسند - گفت: ما روی مخازن نفت هستیم اما به خاطر آنکه ابتدایی ترین تجهیزات پزشکی را نداشتیم، به خاطر یک عارضه جزئی مجبور شدم مریضم را به مرکز استان بیاورم و مرده اش را به اینجا رساندم. گفتم آخر چرا باید اینگونه باشد؟ شما نگاه می کنید در یک شهر 10 عدد از فلان تجهیزات پزشکی وجود دارد چون تنها نگاه اقتصادی و کاسبکارانه به آن هست، ولی در یک جایی که انصافا به این تجهیزات نیاز دارند نیست، چرا که ممکن است از جهت اقتصادی به صرفه نباشد. نه اینکه تنها درآمد نداشته باشد، بلکه ممکن است رانت خواری و درآمد های بی حساب و کتاب هنگفت در آن نباشد. یعنی در حد منطقه خودش در آمد دارد اما زیاده خواهی ما را به اینجا رسانده است. یک مدیریت جهادی چون عدالت برایش یک اصل است اجازه این کار را نمی دهد. ما در دوره بعد از جنگ از این رویکرد فاصله گرفتیم؛ نشانه اش همین که عدالت دیگر یک هدف برای دولت سازندگی نبود و بحث هایی مطرح می شد که عملا تفاوتی به رویکردهای سرمایه داری و غربی نداشت.
مدیریت جهادی؛همزمانی معنویت و عقلانیت
ادامه مطلب دروبسایت:http://nasr.vcp.ir/